شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۰
شانزده پیامد ارتکاب گناه

حوزه/ یکی از آثار و پی‌آمدهای رواج گناه، رخنه و نفوذ تدریجی بیگانگان و تسلط آنان بر ممالک اسلامی است. ماجرای اندلس و چیرگی دشمنان بر مسلمانان و نابودی آنان در جنوب غربی اروپا بر اثر غرق شدنشان در گرداب گناهان، نمونه‌ای عبرت‌آموز در این زمینه است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب زخم فطرت، پرهیزنامه ای از گناه است که به قلم سید حسین اسحاقی نگاشته شده و سرفصل های مختلف این کتاب در شماره های گوناگون تقدیم نگاه شما عزیزان خواهد شد.

     

* ادامه فصل نخست: عوامل و آثار گناه

      

ب) پی‌آمدهای گناه

     

یک ـ آثار ارتکاب گناه

     

بی‌گمان، دست زدن به گناهان، پی‌آمدهایی دارد که شایسته است انسان برای جلوگیری از آنها، روح پاکش را به گناه آلوده نسازد. برخی از این آثار عبارتند از:

     

۱. محروم شدن از نماز شب

گناه رشته پیوند خالق و مخلوق را می‌گسلد. چنان‌که فاصله‌ای میان حرکت کارد و بریده شدن گوشت نیست؛ میان گناه و اثر آن نیز فاصله‌ای نیست و اثرش به زودی نمایان می‌شود. امام صادق ( علیه السلام ) درباره تأثیر گناه در محروم شدن از نماز شب می‌فرماید:

     

إِنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلاةَ اللَّیْلِ وَإِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّئَ أَسْرَعُ فِی صاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْم‏.(۱)

به‌راستی که شخص، مرتکب گناه می‌شود و بر اثر آن، از نماز شب محروم می‌گردد و هر آینه اثر کار بد در [روح و جان] صاحبش سریع‌تر از اثر کارد در گوشت است.

     

۲. دوری از رحمت الهی

گناه‌کار مشمول رحمت الهی قرار نمی‌گیرد. خداوند درباره گروهی از بنی‌اسراییل می‌فرماید: پس آنان را به سبب پیمان‌شکنی‌شان لعنت کردیم (۲) لعنت خدا یعنی دور ساختن از رحمت خویش. بر این اساس خداوند درباره توبه‌کننده می‌فرماید: {فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْه‏} (مائده: ۳۹) توبة خدا بر بندگان به معنای بازگشت رحمت او به آنان است. بنابراین گناهکار قبل از توبه از رحمت خداوند دور بوده است.(۳)

     

۳. اجابت نشدن دعا

گناه، مانع استجابت دعا است. امام باقر ( علیه السلام ) می‌فرماید:

إِنَّ الْعَبْدَ یَسْأَلُ اللهَ الْحَاجَةَ فَیَکُونُ مِنْ شَأنِهِ قَضَاؤُهَا اِلی أَجَل قَریبٍ اَوْ اِلی وَقْتٍ بَطِی‌ءٍ فَیُذْنِبُ الْعَبدُ ذَنْباً فَیَقُولُ الله ـ تَبَارَک وَتَعالی ـ لِلْمَلَکِ لاتَقْضِ حاجَتَهُ وَاحْرِمْهُ إِیّاها فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطی وَاسْتَوجَبَ الْحِرْمانَ مِنّی.

همانا بنده از خدا حاجتی می‌خواهد که [خداوند] در نظر دارد دیر یا زود آن را برآورد. پس آن بنده، گناهی مرتکب می‌شود و خدای تعالی به فرشته می‌گوید: حاجتش را برآورده مساز و او را از آن محروم دار؛ زیرا خشمم را برانگیخت و سزاوار محرومیت از درگاه ما شد.

     

حضرت علی ( علیه السلام ) نیز گناه را مانع اجابت دعا می‌داند و می‌فرماید:

« اَلْمَعْصِیَةُ تَمْنَعُ الإِجَابَة ».(۴)

شخصی از حضرت امیر پرسید: چگونه است که ما دعا می‌کنیم، اما اجابت نمی‌شود؟ حضرت در پاسخش فرمود: دل‌های شما در هشت جا خیانت کردند: خدا را شناختید، اما حق واجب او را بر خودتان ادا نکردید. از این رو، آن معرفت به کار شما نیامد؛

به پیامبر خدا ایمان آوردید، آن‌گاه با سنت و روشش مخالفت کردید و شریعتش را از میان بردید؛ پس پی‌آمد ایمان‌تان چه شد؟

کتاب خدا بر شما فرود آمد، آن را خواندید، اما بدان عمل نکردید و گفتید: به گوش و دل می‌پذیریم، اما با آن مخالفت کردید؛

گفتید: ما از آتش دوزخ می‌ترسیم، اما همواره با گناهان خود به سوی دوزخ می‌روید. پس ترس شما کجا رفت؟

گفتید: ما مشتاق بهشتیم، اما همواره به کارهایی دست می‌زنید که شما را از بهشت دور می‌سازند؛ پس علاقه و شوق شما به بهشت کجاست؟

نعمت خدای خود را خوردید، اما از او سپاس‌گزاری نکردید. خداوند شما را به دشمنی با شیطان دستور داد و فرمود: {إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا}؛ « همانا شیطان، دشمن شماست؛ شما نیز او را دشمن گیرید. » (فاطر: ۶) اما شما به زبان با او دشمنی کردید و در عمل، به دوستی با او برخاستید.

عیب‌های مردم را در برابر دیدگانتان قرار دادید و عیب‌های خود را پشت سر انداختید و از این رو، کسی را نکوهش می‌کنید که خود به نکوهش در آن‌باره، سزاوارترید. پس چگونه دعای شما مستجاب شود با اینکه درهای [اجابت] دعا و راه‌های آن را بر خود بسته‌اید؟ پس از خداوند بترسید و کارهایتان را اصلاح و به معروف، امر و از منکر، نهی کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(۵)

     

امام سجاد ( علیه السلام ) در روایتی به برخی از گناهانی که مانع پذیرش دعا می‌شوند اشاره کرده‌اند:

وَالذُّنُوبُ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعاءَ: سُوءُ النِّیَّةِ وَخُبْثُ السَّریرةِ وَالنِّفَاقُ مَعَ الإخوانِ وَتَرْکُ التَّصْدِیقِ بِالاجابَةِ وَتَأخِیرُ الصَّلواتِ المَفْرُوضاتِ حَتَّی تَذهَبَ اَوْقَاتُها وَتَرْکُ التَّقَرُّبِ اِلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ بِالْبِرِّ وَالصَّدَقَةِ وَاسْتِعْمالُ البَذاءِ وَالْفُحشِ فِی الْقَولِ.(۶)

آن گناهانی که دعا را باز می‌گرداند، بددلی، بدطینتی، دورویی با برادران ایمانی، ایمان نداشتن به اجابت دعا، تأخیر در نمازهای واجب به‌گونه‌ای که وقت آن بگذرد، نزدیک نشدن به خدای ـ عزّوجلّ ـ با نیکی و صدقه و سرانجام، بد زبانی است.

همچنین در دعای کمیل آمده است: « خدایا! بیامرز برایم گناهانی را که از [استجابت] دعا جلوگیری می‌کند ».

     

۴. گریز از حق‌

پیروی آدمی از خواهش‌های نفسانی، او را از پیمودن راه کمال و فضیلت بازمی‌دارد و به سراشیبی سقوط می‌اندازد. گناه‌کاری سبب گرفتار شدن انسان به کژباوری و انکار مقدسات دینی می‌شود. قرآن کریم در این‌باره به صراحت می‌فرماید:

{ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّوای‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن‏} (روم: ۱۰)

سرانجام کسانی که کارهای زشت کردند، آن بود که آیات خدا را تکذیب و مسخره می‌کردند.

     

۵. گمراهی و هلاکت

قرآن مجید برای جلوگیری از گرفتاری انسان در دام هوا، به او چنین هشدار می‌دهد: {وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی‏ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّه‏}؛ « از هوای نفس پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه می‌سازد. » (ص: ۲۶)

امیر مؤمنان علی ( علیه السلام ) نیز در سخنی کوتاه و رسا در همین زمینه می‌فرماید: « مَنْ أَطَاعَ هَوَاهُ هَلَکَ » (۷)؛ « کسی که از هوای نفس خود پیروی کند، هلاک می‌گردد ».

     

این سخن ارزشمند حضرت علی ( علیه السلام ) نیز از پی‌آمد بسیار زیان‌بار پیروی از گناه خبر می‌دهد:

إِقْمَعُوا هَذِهِ النُّفُوسَ فَإِنَّهَا طَلعَةٌ إِنْ تُطِیعُوهَا تُزِغْ بِکُمْ اِلی شَرِّ غَایَةٍ.(۸)

این نفس‌های سرکش را مهار کنید که لجام‌گسیخته و خودسَرند و اگر از آنها پیروی کنید و به دنبالشان بروید، شما را به بدترین پرتگاه می‌افکند.

     

قرآن مجید، بی‌ایمانی و گمراهی کافران را پی‌آمد پیروی آنان از هوای نفس می‌شمرد:

{فَلا یَصُدَّنَّکَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی‏} (طه: ۱۶)

آن کسی که به روز جزا ایمان نیاورده و از هوای نفس خود پیروی کرده است، تو را از ایمان به خدا باز ندارد که هلاک خواهی شد.

     

۶. عذاب‌های اخروی

خداوند در آیه‌ای از قرآن مجید، درباره عذاب‌های اخروی گناهان می‌فرماید:

{وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون‏} (نمل: ۹۰)

و آنان را که کارهای بد می‌کنند در آتش سرنگون سازد و شما را جز بر اساس کارهایی که کرده‌اید، کیفر ندهند.

     

وضع گناهکاران در آخرت، در آیه دیگری چنین توصیف می‌شود:

{یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنیهِ (۱۱) وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخیهِ (۱۲) وَ فَصیلَتِهِ الَّتی‏ تُؤْویهِ (۱۳) وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ یُنْجیهِ (۱۴) کَلاَّ إِنَّها لَظی‏ (۱۵) نَزَّاعَةً لِلشَّوی(۱۶)‏ } (معارج: ۱۱ـ ۱۶)

گناه‌کار، دوست دارد فرزندانش را در برابر عذاب آن‌روز فدا کند و زنش و برادرش را و عشیره‌اش که همیشه از او حمایت می‌کرد و همه آنها که در روی زمین‌اند، بلکه نجات یابد. اما هرگز چنین نیست. شعله‌های آتش سوزان است، پوست سر را می‌کند.

قرآن در آیه کریمه دیگری از وضع ظاهری گناهکاران در آن روز پرده برمی‌دارد و می‌فرماید:

{تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فیها کالِحُون‏} (مؤمنون: ۱۰۴)

آتش، چهره‌هایشان را می‌سوزاند و لبانشان آماس کرده و برگشته است.

افزون بر اینها، چهره گناه‌کاران در قیامت دگرگون می‌شود. معاذ بن جبل می‌گوید: در منزل ابوایوب انصاری در محضر رسول خدا ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) بودم. از آن حضرت پرسیدم: منظور از این آیه چیست؟ {یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً }؛ « روز قیامت در صور دمیده می‌شود، پس مردم گروه گروه می‌آیند. » (نبأ: ۱۸)

آن حضرت در پاسخ فرمود:

ده گروه از امت من در قیامت با چهره‌های مخصوصی از سایرین متمایز هستند و با این حال وارد صحنه می‌شوند. گروهی به صورت میمون یا خوک یا واژگونه یا کور یا گنگ و کر و گروهی زبانشان را می‌جوند و از دهانشان چرک می‌ریزد که همه را ناراحت می‌کند. بعضی بدتر از مردار گندیده، گروهی پوشیده به لباس‌های آتشین و مس گداخته و چسبان، برخی با دست و پای بریده و گروه دیگر آویخته شده بر دارهای آتشین.

گروه اول، سخن‌چین‌ها هستند، گروه دوم، حرام‌خورهایند، گروه سوم رباخوارند، گروه چهارم قاضیان ستمگر هستند، گروه پنجم از خودراضی و خودبینان هستند، گروه ششم علما و قاضیان بی‌عمل می‌باشند، گروه هفتم آزاردهندگان به همسایه‌اند، گروه هشتم جاسوس‌های نزد ظالم هستند، گروه نهم شهوت‌رانان و کسانی که حقوق خدا را از اموالشان نمی‌پردازند و گروه دهم متکبران می‌باشند.(۹)

     

۷. عذاب دنیوی

مصیبت‌های دنیایی از دیگر پی‌آمدهای گناه به شمار می‌رود. سخن ارزشمند علامه طباطبایی ( رحمه الله ) در این‌باره خواندنی است:

انسان مانند سایه انواع موجودات، وجودش مرتبط با سایر اجزای عالم است و اعمالی که از او سر می‌زند با سایر اجزای عالم که محیط به او است ارتباط کامل دارد، به طوری که اگر حرکاتش صالح و سازگار با اجزاء و موجودات باشد، آن موجودات نیز سازگار با او خواهند بود و برکات به سویش سرازیر خواهد شد و اگر سازگار نباشد عالم نیز با او سازگاری نداشته و در نابود ساختن او سعی خواهد نمود. (۱۰)

قرآن مجید می‌فرماید: « و هر مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خودتان است و [خدا] از بسیاری [از گناهان شما] درمی‌گذرد ».

     

امام صادق ( علیه السلام ) نیز در این‌باره چنین فرمود:

هیچ رگی از بدن نمی‌جهد و هیچ نکبتی نمی‌رسد و هیچ سردرد و بیماری دیگری عارض کسی نمی‌شود مگر به خاطر گناهی است که کرده، سپس آن حضرت این آیه شوری را تلاوت نمود و در معنای آن فرمود: یعنی آنچه که از عقوبتش صرف‌نظر می‌کند بیشتر از آن گناهانی است که عقوبتش را به گناه‌کار می‌چشاند.(۱۱)

     

این آیات نیز همین نکته را باز می‌گوید:

و چه بسیار شهرهایی را که [مردم آنها] ستم‌کار بودند، هلاک کردیم و [اینک دیوارهای] آنها بر سقف‌هایشان فرو ریخته است و [چه بسیار] چاه‌های رها شده و کاخ‌های برافراشته [که صاحبانشان هلاک شده‌اند].(۱۲)

و خدا مثلی زده است: شهری را که امنیت و آرامش داشت و رزق آن به فراوانی از هر نقطه بدان می‌رسید؛ پس نعمت‌های خدا را ناسپاسی کردند و خدا هم به سزای آنچه می‌کردند طعم گرسنگی و ترس فراگیر را به آنان چشانید.(۱۳)

     

از امام صادق ( علیه السلام ) درباره این آیه چنین روایت شده است:

قبل از شما قریه‌ای بود که خداوند در زندگی به آنان گشایش داده بود تا اینکه طغیان کردند و بعضی به بعضی دیگر گفتند: اگر به چیزی از این نان‌ها روی آوریم و آن را وسیلة استنجا قرار دهیم، برای ما از سنگ نرم‌تر خواهد بود و چون چنین کردند، خداوند جنبنده‌های کوچک‌تر از ملخ را بر سرزمین‌های آنان فرستاد و آنها همه چیزهایی که خداوند آفریده بود از درخت و غیر آن را خوردند. در نتیجه سختی به جایی رسید که آنان به همان نان‌هایی که با آن استنجا کرده بودند، روی آوردند و آنها را خوردند و آن همان قریه‌ای است که خداوند فرموده است: {وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّة...} (نحل: ۱۱۲).(۱۴)

اگر گناه در جامعه‌ای رواج یابد، خداوند آن جامعه و مردمان خوش‌گذران و گناهکار را نابود می‌کند؛ چنان‌که در این آیه از قرآن آمده است:

{وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیرا} (اسراء: ۱۶)

     

چون بخواهیم قریه‌ای را نابود کنیم، خوش‌گذرانان و عیاشانشان را وامی‌داریم تا در آنجا گناه کنند وعذاب خدا بر آنان محقق شود و یک‌سره آنجا را ویران کنیم.

خداوند همچنین در آیه دیگری می‌فرماید: {فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِم‏}؛ « پس آنها را به سبب گناهانشان نابود کردیم ». (انعام: ۶)

و یا در جای دیگر می‌فرماید: « پس پروردگارشان به سبب گناهانشان برسرشان عذاب آورد و با خاک یکسانشان ساخت ».

امام علی ( علیه السلام ) نیز درباره گرفتار شدن اقوام به عذاب الهی بر اثر ارتکاب گناه می‌فرماید:

وَاحْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالاُمَمِ قَبْلَکُمْ مِنَ الْمَثُلاتِ بِسُوءِ الاَفْعَالِ وَذَمِیمِ الأَعْمَالِ فَتَذَکَّرُوا فِی الْخَیْرِ وَالشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ وَاحْذَرُوا أَنْ تَکُونُوا أَمْثَالَهُمْ.(۱۵)

و بترسید از آن عذاب‌ها و کیفرهای سختی که بر اثر زشت کاری‌ها و اعمال بد به ملت‌های پیش از شما رسید و درنیکی و بدی، احوال آنها را یاد آور شوید و بترسید که که همانند آنان گردید.

     

۸. تسلط بیگانگان بر سرزمین اسلامی

یکی از آثار و پی‌آمدهای رواج گناه، رخنه و نفوذ تدریجی بیگانگان و تسلط آنان بر ممالک اسلامی است.

ماجرای اندلس و چیرگی دشمنان بر مسلمانان و نابودی آنان در جنوب غربی اروپا بر اثر غرق شدنشان در گرداب گناهان، نمونه‌ای عبرت‌آموز در این زمینه است.

طارق بن زیاد از سوی موسی بن نصیر، فرمانده منصوب خلفای اموی در افریقا، فرمان یافت که اسپانیا را فتح کند. وی از راه تنگه جبل الطارق به خاک اسپانیا وارد شد و توانست به کمک سپاه دوازده هزار نفری خود، شهرهای اسپانیا را یکی پس از دیگری فتح کند و حدود هشتصد سال در آنجا حکم راندند. هم‌اکنون نیز آثار تاریخی‌شان مانند مسجد قرطبه، قصر اشبیلیه، مسجدالحمراء و قصرالحمراء، منبع درآمد خوبی برای کشور اسپانیاست. هنگامی که اسپانیا در دست مسلمانان بود، مسیحیت با امکانات و نقشه‌های فراوان و جنگ‌های خونین، نتوانست این کشور را از آنان بازستاند، اما سرانجام با رواج دادن بی‌بندوباری و گناه در میان جوانان این کشور، به آرامی در آن رخنه کرد و با سرگرم ساختن آنان به عیاشی و شهوت‌رانی، جایگاه‌های مهم را در این کشور به دست گرفت و توانست بر اسپانیا مسلّط شود.

     

این، سرنوشت ملتی بود که با نگاه‌بانی از دین و آیین خود، به بزرگ‌ترین موفقیت‌ها دست یافتند، اما آن‌گاه که گناه در میانشان رواج یافت، زمینه نابودی‌شان نیز فراهم آمد. امام باقر ( علیه السلام ) به نقل از رسول الله ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) سرنوشت جوامعی که به گناه آلوده می‌شوند را چنین توصیف می‌کند:

هرگاه پس از من زنا پدیدار شود، مرگ ناگهانی فراوان گردد و هرگاه از پیمانه و ترازو کم شود، خداوند آنان را به قحطی وکمی [خوراک و دیگر وسایل زندگی] گرفتار می‌سازد و هرگاه [مردم] از دادن زکات دریغ کنند، زمین برکت خود را از زراعت و میوه‌ها و معادن، از آنان دریغ می‌کند و هرگاه در احکام به ناحق حکم کنند، به ستم یکدیگر دچار می‌گردند و چون پیمان‌شکنی کنند، خداوند دشمنانشان را بر آنان چیره می‌سازد و چون رحم را قطع کنند، خداوند، اموالشان را در دست اشرار قرار می‌دهد و چون امر به معروف و نهی از منکر و از نیکان اهل بیت پیروی نکنند، خداوند، اشرار آنان را بر ایشان چیره می‌گرداند، پس نیکان‌شان دعا می‌کنند و مستجاب نمی‌شود.

البته تنها ملت مسلمان اسپانیا نبود که بر اثر آلودگی به گناه و شهوت‌رانی به شکست و نابودی تن داد، بلکه هر ملت آلوده به گناه، به همین سرنوشت دچار خواهد شد.

     

۹. زوال نعمت

یکی از سنت‌های الهی این است که چنانچه ملتی به گناه و معصیت آلوده شود، نعمت‌ها از آنان ستانده می‌شود و خودشان از میان می‌روند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:

آیا در زمین سیر نمی‌کنند تا بنگرند عاقبت پیشینیان چگونه بوده است؟ توانایی آنها و آثاری که در زمین پدید آورده بودند، از اینان بیش بود و خدا آنان را به کیفر کفرشان فراگرفت.(۱۶)

     

امیرمؤمنان، علی ( علیه السلام ) نیز بر پایه روایتی چنین می‌گوید:

به خدا سوگند، هرگز قومی در فراوانی نعمت‌های زندگی به سر نبرده است مگر آنکه به سبب گناهانی که مرتکب شده،‌ این نعمت‌ها را از دست داده است و خداوند هرگز به بندگانش ستم نمی‌کند.

     

امام صادق ( علیه السلام ) هم در این باره می‌فرماید:

خدای تعالی حکم قطعی و حتمی فرموده است که نعمتی به بنده‌ای ندهد که آن را از او بگیرد؛ جز آنکه بنده گناهی کند که مستحق کیفر آن گردد.

     

امام سجاد ( علیه السلام ) نیز برخی گناهان را در دگرگونی نعمت‌ها مؤثر می‌داند:

الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ: الْبَغْیُ عَلَی النَّاسِ وَالزَّوَالُ عَنِ الْعَادَةِ فِی الْخَیْرِ وَاصْطِنَاعِ الْمَعْرُوفِ وَکُفْرَانُ النِّعَمِ وَتَرْکُ الشُّکْر.(۱۷)

گناهانی که نعمت‌ها را دگرگون می‌سازد، عبارت است از ستم بر مردم، ترک عادت در کار خیر و انجام کار نیک، کفران نعمت و ترک شکر و سپاس‌گزاری.

     

۱۰. کاهش عمر

یکی از آثار گناهان، کاسته‌شدن از عمر آدمی است. امام صادق (علیه السلام) علت مرگ بیشتر مردم را گناهان آنان می‌داند و می‌فرماید:

     

مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجَالِ.(۱۸)

شمار کسانی که بر گناهان می‌میرند، بیش از کسانی است که به عمر طبیعی از این جهان می‌روند.

     

امام سجاد ( علیه السلام ) نیز به گناهانی که موجب کوتاهی عمر می‌شوند، چنین اشاره می‌کند:

وَالذُّنُوبُ الَّتِی تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ وَالْیمینُ الْفَاجِرَةُ وَالاَقْوَالُ الکَاذِبَةُ وَالزِّناءُ وَسَدُّ طُرُقِ المُسْلِمِینَ وَادِّعاءُ الإمَامَةِ بِغَیرِ حَقٍّ.(۱۹)

گناهانی که در نابودی [انسان] شتاب می‌کنند، [عبارتند از:] قطع رحم، سوگند دروغ، سخنان دروغ، زنا، سد کردن راه مسلمانان و به ناحق ادعا کردن امامت و رهبری.

پیوند با خویشاوندان موجب طولانی شدن عمر می‌شود و هرگونه قطع رابطه و پیوند با اقوام، کوتاهی عمر را در پی دارد.

     

امام صادق ( علیه السلام ) به درخواست منصور نزد او رفت. او فرمان داد که تشکی در کنارش بگسترند و امام را بر آن نشاند. آن‌گاه چند بار صدا زد: محمد را نزد من بیاورید! مهدی را پیش من بیاورید‍! (۲۰) هنگامی که پسرش آمد، به امام ( علیه السلام ) گفت آن حدیثی را که درباره صله رحم نقل کردی، دوباره بگو تا مهدی نیز بشنود. امام فرمود: آری پدرم از پدرش و او از جدش امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) و او نیز از رسول خدا( صلی اللّه علیه و آله وسلم )چنین روایت کرده است:

إنَّ الرَّجُلَ لِیَصِل رَحِمَهُ وَقَد بَقِیَ مِنْ عُمرِهِ ثَلاثُ سِنِینَ فَیُصَیِّرُهَا الله عَزَّوَجَلَّ ثَلاثِینَ سَنَةً وَیَقْطَعُها وَقَد بَقِیَ منْ عُمْرِهِ ثَلاثُونَ سَنةً فَیُصَیِّرُهَا الله ثَلاثَ سِنِینَ.

به‌راستی مرد صله رحم می‌کند و از عمرش سه ‌سال بیش نمانده است؛ ولی خدا عمر او را به سی سال افزایش می‌دهد و قطع رحم می‌کند در حالی که از عمرش سی سال مانده است، ولی خدا عمر او را به سه سال کاهش می‌دهد.

منصور گفت: این حدیث نیکوست، اما مقصودم، این حدیث نبود. امام صادق ( علیه السلام ) فرمود: آری پدرم از پدرش و او از جدش و وی از رسول الله ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) روایت کرده است:

صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ وَتَزیدُ فِی الاعْمَارِ وَإِن کَانَ أَهْلُهَا غَیْرَ أَخْیَار.

صله رحم، خانه ها را آباد میکند و بر عمرها می‌افزاید؛ اگرچه انجام‌دهندگان آن، مردم خوبی نباشد.

منصور دوباره گفت: این نیز حدیث زیبایی است، اما مقصودم این هم نبود. حضرت فرمود: آری پدرم از پدرش و او از جدش و او نیز از رسول اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) نقل فرموده است:

صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ وَتَقِی مِیْتةَ السُّوءِ.

صله رحم، حساب روز قیامت را آسان میسازد و [انسان را] از مرگ بد حفظ میکند.

منصور پس از شنیدن این سخن امام، گفت: آری مقصودم همین حدیث بود.(۲۱)

درباره زناکاری نیز رسول خد ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فرمودهاند: « إذا ظَهَرَ الزِّنا مِنْ بَعْدِی کَثُرَ مَوتُ الفُجأَةِ. » (۲۲)؛ « هرگاه پس از من زنا شایع شد، مرگ ناگهانی نیز بسیار میشود ».

     

بنابر روایت‌های تاریخی، پس از رحلت حضرت موسی ( علیه السلام ) ، جانشین وی یوشع بن نون، همراه بنی‌اسرائیل برای فتح شهرهای شام به راه افتاد و چون به آنجا رسید، شهر را محاصره کرد. از آن سو، حاکم شهر شام، بلعم بن باعور را فراخواند. بلعم بر اثر عبادت بسیار، « مستجاب الدعوه » شده بود و از این رو، حاکم به وی فرمان داد برای از میان بردن یوشع و لشکریانش نفرین کند. بلعم برخاست و بر الاغ خود سوار شد و به راه افتاد، اما الاغ از رفتن سرمی‌پیچید. سرانجام بلعم آن حیوان را با ضربههای شلاق کشت و خود، پیاده برای نفرین کردن به راه افتاد، اما در میان راه با دیدن ماجرایی، نتوانست دعا کند و ناگزیر نزد حاکم بازگشت و گفت: راهی برای نفرین کردن آنان نیست، اما من برای نابودی‌شان راه دیگری به شما نشان می‌دهم: زنان بدکاره را زینت کنید و به بهانه خرید و فروش، میان آنان بفرستید. پیشنهاد بلعم اجرا شد و روسپیان میان لشکریان یوشع در آمدند. از این رو، بسیاری از سپاهیان وی به لغزش اخلاقی و طاعون دچار شدند و شمار فراوانی از آنان، در چند روز مردند.

     

یکی از سرداران به نام منخاص که مردی غیرت‌مند و شجاع بود، از این ماجرا آگاه شد، نیزه خود را برداشت و میان لشکریان آمد و به زن و مرد سرگرم به زنا یورش برد و هر دو را کشت. آن‌گاه فرمان داد که اعلام کنند: از این پس، سزای چنین کاری، مرگ خواهد بود. سربازان یوشع با دیدن این ماجرا، از کار زشت‌شان دست کشیدند و از این رو، طاعون از میان رفت و سپاهیان به رهبری یوشع، شهر را فتح کردند.(۲۳)

     

دروغ نیز از گناهانی است که می‌تواند موجب کوتاهی عمر آدمی گردد. بر پایه روایتی، مردی در روزگار امام حسن ( علیه السلام ) به دروغ مدعی شد که هزار درهم از حسن بن علی ( علیه السلام ) طلبکار است. حضرت همراه آن مرد برای اثبات این دعوی نزد شریح قاضی رفت. شریح به امام حسن ( علیه السلام ) رو کرد و گفت: آیا سوگند میخوری که بدهکار نیستی؟ حضرت فرمود: اگر این مرد سوگند بخورد، من پول را به او می‌دهم. شریح به آن مرد گفت بگو: « بِاللهِ الّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عالِمُ الغَیبِ و الشَّهادَةِ »؛ « سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست، دانای غیب و شهود ».

امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) به آن مرد فرمود: نه، نمی‌خواهم چنین سوگند بخوری، بگو: « باللهِ اِنَّ لَکَ عَلَیَّ هذا وَخُذِ الاَلفَ »؛ « به خدا من این مبلغ را از تو طلب کارم، سپس آن هزار درهم را بگیر ».

مرد چنان سوگند خورد که امام فرموده بود، و پول را گرفت، اما همین که از جای برخاست، به رو افتاد و مرد.(۲۴)

     

۱۱. پی‌آمدهای جسمی و جانی

گناه، گونه‌ای از بیماری است. خداوند در قرآن کریم، مکر و نیرنگ را بیماری نامیده و درباره منافقان نیرنگ‌باز با خدا و مؤمنان چنین فرموده است: {فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا}؛ « در دل این منافقان فریب‌کار، بیماری است. » (بقره: ۱۰)

این سخن در روایات نیز آمده. برای نمونه، امام علی ( علیه السلام ) میفرماید:

لا وَجَعَ اَوجَعُ لِلقُلُوبِ مِنَ الذَّنبِ.(۲۵)

هیچ دردی برای دل‌ها، بدتر از گناه نیست.

     

اَلذُّنوبُ الدّاءُ وَالدَّواءُ الإستِغفارُ وَالشِّفاءُ اَن لا تَعُودَ.(۲۶)

گناهان، دردند و داروی آنها، استغفار است و درمان این بیماری آن است که دیگر به گناه باز نگردی.

     

الشَّهَواتُ اَعْلالٌ قاتِلاتٌ وَاَفضَلُ دَوائِها اِقْتِناءُ الصَّبْرِ عَنْها.(۲۷)

شهوتها، بیماری کشنده ای است که بهترین داروی آن، صبوری در برابر آنهاست.

     

قرآن نیز روی آوردن را به درگاه الهی، درمان گناه می‌شمارد و میفرماید:

{قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً } (زمر: ۵۳)

بگو ای بندگان من که در حق خویشتن تندروی کردید، از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را میبخشد.

     

بوی غیبت، زنا، شهادت دروغ و کبر تا آسمانها بالا میرود و فرشتگان را می‌آزارد. مولوی در این‌باره می‌سراید:

این نجاست بویش آید بیست گام

آن نجاست بویش از ری تا به شام

بلـکه بویـش آسـمانهـا بر رود

بر دمـاغ حور و رضـوان بر شـود

هیچ عذابی بالاتر از این نیست که حور و فرشته و حتی مؤمنان، بر اثر گناهان انسان از او بگریزند. هنگامه قیامت، {یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِر} است که در آن باطنها و طبیعت گناهان آشکار می‌شود. هر رذیله اخلاقی در آن روز با مصداقی مثالی رخ می‌نماید چنان‌که مولوی می‌گوید:

ای دریـده پوستیـن یوسـفان

گرگ برخیزی از این خواب گران

این سخنهای چو مار و کژدمت

مـار و کژدم میشود گیرد دُمت

برخی از سالکان طریقت که از درون آدمیان آگاهند، هرگاه به گناهکاری نزدیک میشوند، بوی آزاردهنده گناهان او، آنان را می‌آزارد. امام سجاد ( علیه السلام ) در مناجات‌های پانزده‌گانه (خمسه عشر) خود به آدمی می‌آموزد که جامه گناه و پستی را از تنش برکند و با آب توبه، جسم و جانش را بشوید:

خداوندا! خطاها، جامه خواری بر تنم کرده و دوری از تو بر من پوشش بیچارگی افکنده است و جنایت بزرگ من، دلم را به مرگ کشانده است؛ پس به پذیرش توبه از طرف خود آن را زنده کن. ای آرمان و مطلوبم و ای خواسته و آرزویم! پس سوگند به عزت تو، برای گناهانم جز تو آمرزندهای نیافتهام، برای شکست خود چارهای غیر از تو ندیدهام و به تحقیق، من برای بازگشت به سوی تو فروتنی کرده‌ام.(۲۸)

     

۱۲. از میان رفتن شرم و حی

یکی از پیآمدهای زیان‌بار گناه، پاره شدن پردههای شرم و از میان‌رفتن حریمهای اجتماعی است. پیامبر گرامی اسلام( صلی اللّه علیه و آله وسلم )میفرماید:

« برای مؤمن، هفتاد و دو پرده است که با هر گناهی، یکی از پرده‌هایش دریده میشود ».(۲۹)

     

همچنین امام صادق ( علیه السلام ) میفرماید:

اَنَّ لِلّهِ تَبارَکَ وَتَعالی عَلَی عَبْدِهِ الْمُؤمِنِ أَرْبَعینَ جُنَّةً فَمتی أَذْنَبَ ذَنْباً کَبِیراً رُفِعَ عَنْهُ جُنَّةٌ.(۳۰)

همانا برای خدای تبارک و تعالی بر بنده با ایمانش، چهل پرده است که هرگاه گناه بزرگی انجام دهد، یکی از آن پردهها برداشته می‌شود.

     

انسان خواستار فضیلت و کمال، از گناهانی که پرده‌های شرم و حیا را می‌درد و برانگیزنده شهوت‌ها و غریزه‌های نهفته حیوانی است، باید دوری کند و در تقویت فضایل اخلاقی بکوشد. سفارش معروف امام صادق ( علیه السلام ) به مُفَضّل بن عمرو این نکته را نیز در بردارد:

انْظُرْ یَا مُفَضَّلُ إِلَی ما خُصَّ بِهِ الإِنْسانُ دُونَ جَمِیعِ الْحَیَوانِ مِنْ هَذَا الْخُلْقِ الْجَلِیلِ قَدْرُهُ الْعَظِیمِ غَنَاؤُهُ أَعْنِی الْحَیَاءَ فَلَوْلاهُ لَمْ یُقْرَ ضَیْفٌ وَلَمْ یُوفَ بِالْعِداتِ وَلَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَلَمْ یُتَحَرَّ الْجَمِیلُ وَلَمْ یُتَنَکَّبِ الْقَبِیحُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الأَشْیَاءِ حَتَّی إِنَّ کَثِیراً مِنَ الأُمُورِ الْمُفْتَرَضَةِ أَیْضاً إِنَّمَا یُفْعَلُ لِلْحَیَاءِ فَإِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ لَوْلاَ الْحَیاءُ لَمْ یَرْعَ حَقَّ وَالِدَیْهِ وَلَمْ یَصِلْ ذا رَحِمٍ وَلَمْ یُؤَدِّ أَمانَةً وَلَمْ یَعِفَّ عَنْ فَاحِشَةٍ.(۳۱)

ای مفضل! دقت کن در صفتی که خداوند آن را به آدمیان اختصاص داد و حیوانات از آن بی‌بهره‌اند، آن خوی پرارج و بزرگ و آن خلق ارزنده و عظیم، شرم و حیاست که اگر این نعمت در وجود انسان نبود، مهمانی گرامی داشته نمی‌شد، به وعده وفا نمی‌شد و [انسان] از هیچ کار زشتی روی گردان نبود. حتی به بسیاری از واجبات نیز از روی شرم و حیا عمل می‌شود؛ زیرا اگر شرم و حیا نبود، برخی از مردم، حق پدر و مادر خود را ادا نمی‌کردند و به خویشاوندانشان رسیدگی نمیکردند، امانت مردم را نمیدادند و از هیچ کار زشتی روی گردان نبودند.

     

بسیاری از مردم، از روی شرم و آزرم به گناه آلوده نمیشوند و بر اثر حیا، ترس از رسوایی و بیزار شدن دیگران از آنان، از گناه دست می‌کشند. دست زدن به برخی از گناهان، موجب از میان رفتن پرده‌های حیا می‌شود. امام سجاد ( علیه السلام ) در این‌باره می‌فرماید:

الذُّنُوبُ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَاللَّعِبُ بِالْقِمَارِ وَتَعاطِی مَا یُضْحِکُ النّاسَ مِنَ اللَّغْوِ وَالْمِزاحِ وَذِکْرُ عُیُوبِ النّاسِ وَمُجالَسَةُ أَهْلِ الرَّیْبِ.(۳۲)

     

گناهانی که پرده ها را میدرد، نوشیدن شراب، قماربازی، رد و بدل کردن سخنان لغو و شوخی برای خندان مردم، بیان عیوب مردم و هم‌نشینی، با انسان‌های بدنام است.

امام صادق ( علیه السلام ) نیز به نقل از رسول خد ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) می‌فرماید:

لا یَزالُ العَبدُ فی فُسحَةٍ مِنَ اللهِ حَتّی یَشرَبَ الخَمرَ فَإذا شَرِبَها خَرَقَ اللهُ عَنهُ شِربا لَهُ و کانَ وَلیُّهُ وَاَخُوهُ اِبلیسُ، سَمعُهُ وَبَصَرُهُ وَیَدُهُ وَرِجلُهُ یَسُوقُهُ اِلی کُلِّ شَرٍّ وَیَصرِفُهُ عَن کُلِّ خَیرٍ.(۳۳)

بنده خدا تا شراب نخورده، پیوسته در کنف حمایت و آمرزش خداست. چون شراب خورَد، پردهاش را میدرد و در آن حال، سرپرست و برادرش و همچنین گوش و چشم و دست و پایش همه شیطان است که او را به هر کار بدی میکشاند و از هر کار خیری باز میدارد.

     

۱۳. گناه و تیرگی قلب

گناه موجب تیرگی و سختی قلب انسان میشود و تکرار گناه، قبح و زشتی گناهان بزرگ را از میان می‌برد. امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) می‌فرماید: « اشک، خشک نمیشود مگر به سبب سختی دل و دل، سخت نمی‌شود؛ مگر به سبب فراوانی گناه ».(۳۴)

     

امام صادق ( علیه السلام ) نیز به نقل از پدر بزرگوارش می‌فرماید:

ما مِنْ شَیْ‏ءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیُواقِعُ الْخَطِیئَةَ فَمَا تَزالُ بِهِ حَتَّی تَغْلِبَ عَلَیْهِ فَیُصَیِّرَ أَسْفَلَهُ أَعْلاه‏.(۳۵)

چیزی بیشتر از گناه، قلب را فاسد نمیکند. قلب، گناه می کند و بر آن پافشاری میورزد و در نتیجه، سرنگون و وارونه میشود [و پند و نصیحت بر آن اثر نمیکند].

     

امام کاظم ( علیه السلام ) نیز در این‌باره می‌فرماید:

إِذا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْداءُ فَإِنْ تابَ انْمَحَتْ وَإِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّی تَغْلِبَ عَلَی قَلْبِهِ فَلا یُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً.(۳۶)

وقتی انسان گناه میکند، در قلب او نقطهای سیاه پدید میآید. اگر توبه کند، آن نقطه پاک میشود و اگر بر گناه خود بیفزاید، آن نقطه گسترده میشود؛ به گونهای که همه قلب وی را فرامیگیرد و پس از آن هرگز رستگار نمیشود.

     

۱۴. ارتکاب گناهان دیگر

هر گناهی انسان را به سوی دیگر گناهان سوق می‌دهد. خداوند علت کفر بنی‌اسرائیل و آلودگی دست‌هایشان را به کشتن پیامبران چنین بیان می‌کند:{ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُون‏}؛ « این بدان سبب بود که نافرمانی کردند و تجاوزکار بودند. » (بقره: ۶۱)

     

همچنین درباره علت فرار رزمندگان اسلام در جنگ اُحُد می‌فرماید:

کسانی از شما که روز برخورد آن دو گروه [در اُحُد] پشت به جبهه کردند، جز این نبود که شیطان آنان را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، لغزانید.(۳۷)

     

علامه طباطبایی ( رحمه الله ) در تفسیر این آیه در المیزان می‌نویسد:

شیطان می‌خواست آنان را دچار لغزش کند و این را نخواست، مگر به سبب بعضی از انحراف‌هایی که در دل و در اعمال داشتند، چون گناهان هر کدامش آدمی را به سوی دیگری می‌کشاند، چون اساس گناه پیروی هوای نفس است و نفس وقتی هوای فلان گناه را می‌کند، هوای امثال آن را نیز می‌کند.(۳۸)

     

۱۵. سرمستی و بی‌خبری

لذت بردن و شادمان شدن از گناه، باعث بزرگ شدن گناه و سخت شدن کیفر آن می‌شود. آموزه‌های روایی برای از بین رفتن این ویژگی، پشیمانی زودهنگام پس از ارتکاب غافلانه گناه، نکات ارزشمندی را یادآور شده‌اند. پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) می‌فرماید:

مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَهُوَ ضَاحِکٌ دَخَلَ النَّارَ وَهُوَ بَاکٍ.(۳۹)

کسی که گناه کند و در آن حال خندان باشد، وارد آتش دوزخ می‌شود در حالی که گریان است.

     

امیر مؤمنان علی ( علیه السلام ) می‌فرماید:

مَنْ تَلَذَّذَ بِمَعَاصِی اللهِ أَوْرَثَهُ اللهُ ذُلاًّ.(۴۰)

کسی که از گناه و نافرمانی خدا لذت ببرد، خداوند ذلّت را به جای آن لذت به او می‌رساند.

     

امام سجاد ( علیه السلام ) نیز روایات تأمل‌برانگیزی در این‌باره فرموده‌اند: « لا خَیْرَ فِی لَذَّةٍ بَعْدَهَا النَّارُ » (۴۱)؛ « در لذتی که بعد از آن، آتش است خیری نیست ».

همچنین می‌فرماید: «حَلاوَةُ الْمَعْصِیَةِ یُفْسِدُهَا أَلِیمُ الْعُقُوبَة» (۴۲)؛ «عذاب دردناک گناه، شیرینی آن را تباه می‌سازد».

     

حضرت در گفتار دیگری چنین توصیه می‌نماید:

إِیَّاکَ وَالابْتِهَاجَ بِالذَّنْبِ فَإِنَّ الابْتِهَاجَ بِهِ أَعْظَمُ مِنْ رُکُوبِه‏.(۴۳)

از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز که [گناه] این شادی، بزرگ‌تر از انجام خود گناه است.

     

۱۶. پی‌آمدهای دیگر گناه

اصولاً رسیدن هر نکبت و بدبختی به انسان را در گناه باید جست؛ چنان‌که امام باقر ( علیه السلام ) فرمودند: « ما مِنْ نَکْبَةٍ تُصِیبُ الْعَبْدَ إِلاَّ بِذَنْبٍ » (۴۴)؛ « هیچ نکبتی به بنده نمی‌رسد، مگر به خاطر گناه ».

افزون بر این، شاید کار آدمی حتی به الحاد و انکار بیانجامد؛ چنان‌که رسول اکرم ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) فرمودند:

فَإِنَّ الْمَعاصِیَ تَسْتَوْلِی الْخِذْلانَ عَلَی صاحِبِها حَتَّی تُوقِعَهُ فِی رَدِّ وَلایَةِ وَصِیِّ رَسُولِ اللهِ ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) وَدَفْعِ نُبُوَّةِ نَبِیِّ اللهِ وَلا تَزَالُ أَیْضاً بِذَلِکَ حَتَّی تُوقِعَهُ فِی دَفْعِ تَوْحِیدِ اللهِ وَالإِلْحادِ فِی دِینِ الله‏.(۴۵)

گناهان، گمراهی را بر گنه‌کار مسلط می‌نماید تا آنجا که گنه‌کار را به رد ولایت و امامت وصی رسول خد ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) و انکار نبوت پیامبر خدا( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) وا می‌دارد و به همین منوال کار او به جایی می‌رسد که به گناه انکار یکتایی‌ خدا و الحاد و کفر در دین خدا آلوده می‌گردد.

همچنین روزیِ آدمی بر اثر گناه‌کاری او قطع می‌شود؛ چنان‌که امام باقر ( علیه السلام ) در کلامی دیگر می‌فرماید: « إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْقُ » (۴۶)؛ « مردی گناهی را انجام می‌دهد و در نتیجه روزی از او دور می‌شود ».

     

گناه‌کار از بلاهای شب‌گیر و ناگهانی نیز در امان نیست. امام علی ( علیه السلام ) در این‌باره هشدار می‌دهد: « آدم گناه‌کار نباید خود را از بلاهای شب‌گیر و حوادث ناگهانی ایمن بداند ».(۴۷)

قطع‌ باران، ویرانی خانه، حبس صد ساله در قیامت، خشم و لعن الهی، بلاهای بی‌سابقه، پشیمانی، زلزله، فقر عمومی، اندوه، بیماری و تسلط اشرار نیز از دیگر آثار شوم گناهان شمرده شده‌اند.(۴۸)

     

پی نوشت ها:

۱ . اصول کافی، ج ۳، ص ۳۷۴.

۲ . مائده: ۱۳.

۳ . وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۰۲.

۴ . غرر الحکم و درر الکلم، ح ۳۷۶۶.

۵ . بحارالانوار، ج ۹۳، صص ۳۷۷ ـ ۳۷۶.

۶ . معانی الاخبار، ص ۲۱۷.

۷ . غررالحکم و درر الکلم، ص ۶۱۳.

۸ . غررالحکم و درر الکلم، ص ۱۳۸.

۹. مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۲۳.

۱۰. المیزان، ج ۸، ص ۲۵۰.

۱۱. اصول کافی، ج ۱، ص ۵۸۱.

۱۲. حج: ۴۵.

۱۳. نحل: ۱۱۲.

۱۴. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۷۳.

۱۵. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، ص ۷۹۲.

۱۶. غافر: ۲۱.

۱۷. معانی الاخبار، ص ۲۷۰.

۱۸. بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۴۰.

۱۹. معانی الاخبار، ص ۲۷۱.

۲۰. محمد، نام پسر منصور و مهدی لقبش بود.

۲۱. سفینة البحار، ج ۱، ص ۵۱۴.

۲۲. اصول کافی، ج ۴، ص ۸۱.

۲۳. الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص ۶۸.

۲۴. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۷.

۲۵. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۴۲.

۲۶. مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۲۹.

۲۷. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۷۲.

۲۸. مفاتیح الجنان، دعای خمس عشر، مناجات التائبین.

۲۹. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۲.

۳۰. الاختصاص، شیخ مفید، ص ۲۲۰.

۳۱. بحارالانوار، ج ۳، ص ۸۱.

۳۲. معانی الاخبار، ص ۲۷۰.

۳۳. وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۵۷.

۳۴. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.

۳۵. همان، ج ۲، ص ۲۶۸.

۳۶. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۲۷.

۳۷. آل عمران: ۱۵۵.

۳۸. المیزان، محمدحسین طباطبایی، ج ۴، ص ۷۷.

۳۹. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۶۸.

۴۰. غررالحکم، ج ۱، ص ۴۴۶.

۴۱. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۵۹.

۴۲. همان.

۴۳. همان.

۴۴. اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۹.

۴۵. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۰.

۴۶. اصول کافی، ج ۲، ص ۲۷۱.

۴۷. همان، ص ۲۶۹.

۴۸. همان، ص ۲۷۲ـ۲۷۵ و ۴۴۵ و ۴۴۶.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha